وقار یک هنر پیشه
تعداد فیلم هایی که مهدی هاشمی در آن ها بازی کرده است به نسبت نام بلندی که در عرصه ی هنر ایران به آن رسیده ، اندک است . این سطور به بهانه ی حضور مهدی هاشمی در سینماست و با کمی اغماض تلویزیون . وگرنه که نقش آفرینی هایش در تئاتر ، وجه مفاخره آمیزتری برای بررسی شیوه ی بازی اوست . اما به جهت این که شاید خوانندگان این یادداشت ، همه ی اجراهای صحنه ی اورا ندیده باشند ، ناچار به صرف نظر از آن هستیم ، که نگارنده نیز اقبال حظ بصر از تمام نقش های مهدی هاشمی را نداشته است .
گذشته از این مهدی هاشمی ، نه فقط تعداد آثارش و فواصل حضورش در سینما با وقفه همراه بوده ، که پرهیز از جنجال و مصاحبه و دعواهای صنفی و گرویدن به خط وخط بازی ها ، باید مانع این می شد ، که تا این اندازه ، مورد ستایش مردم و اهل فن باشد . اما این گونه نشد.
چه مواردی باید در کار یک بازیگر باشد که تحسین متفق تماشاچی سینما ، به اجماعی چند ساله تبدیل شود . بحث در این مورد به تشریح متدهای بازیگری نیازمند است. علاوه بر این ، در چنین توضیحاتی ، استناد و اشاره به نمونه ها با مشاهده همزمان در تایید خوانندگان کارگر می افتد.اما اگر به بیان بازاری بخواهیم ویژگی نقش بازی هاشمی را ذکر کنیم باید ، به این نکته اشاره کنیم که بازی از زواید مبراست . حرکت اضافه ای در بازی او نمی توان دید. هر چند که بازی هاشمی را در سینما تمام و کمال نمی توان یک بازی بر اساس بازی های برشتی در نظر گرفت ، اما به روح رئالیست در در روان شناسی شخص بازی نزدیک تر است . برجسته شدن صفات و خوی های قهرمان یا ضد قهرمان یکی از روش های تاثیرگذاری بر تماشاچی است. شاید اگر در پشت صحنه ی یک فیلم حاضر باشید ، و به هدایت کارگردان از زاویه ای به غیر از آن چه در همان لحظه به وسیله ی نگاه دوربین در حال ضبط شدن است نگاه کنید ، هر حرکت را بایک اغراق بیش از اندازه احساس کنید. این شیوه ای است که در زاویه ی شما قابل توجیه و تفهیم نیست ، اما کارگردان و بازیگر که مفهوم سرعت تصاویر و نمادشناسی بازی بدن را می دانند ، آن را همان طور که باید ، ارائه می دهند . با این وجود ، رسیدن به سبکی از بازی که هم ایما و اشارات زبان بدن در نمایش را رعایت کند و هم واقع گرایی در مابه ازائ بیرونی داشته باشد ، کار بسیار سختی خواهد بود . علاوه بر این نکته ، تاثیر گذاری های غلیظ رمانتیک که فقط در لحظه اتفاق می افتند برای مهدی هاشمی جذابیت ندارد .
بازی مهدی هاشمی ، در هر فیلم ، قسمتی از فیلم است و همین نکته ی مرجح بر مولفه های دیگر است . بخشی از کل بودن . بدون اضافات و بدون اغراق . اغراقی که برای حالی کردن باشد نوعی ، توهین به شعور تماشاچی است و مهدی هاشمی از این حذر می کند .
در قرائت هاشمی از درام به کل مفهوم پیام دراماتیک فکر می شود . جزئیات هر چند مهمند ، اما گل درشت نیستند . زیرشان خط کشیده نمی شود که یعنی مثلا آهای تماشاچی این جا باید هیجان زده بشوی ، این جا باید گریه کنی ، این جا باید بخندی ، این جا باید .... . البته این در قیاسی سوفسطایی ایراد محسوب می شود و لاجرم بازیگر کارش همین است . اما در مورد اکثر بازیگران و هدایت کارگردانانشان طوری وانمود می شود که باید زمان افعال عبارت بالا را به زمان گذشته تغییر دهیم . تماشاچی آن جا باید می خندیدی ، آن جا باید می گریستی ، آن جا باید هیجان زده می شدی . و ....
بازی مهدی هاشمی ، در هر فیلم ، قسمتی از فیلم است و همین نکته ی مرجح بر مولفه های دیگر است . بخشی از کل بودن . بدون اضافات و بدون اغراق . اغراقی که برای حالی کردن باشد نوعی ، توهین به شعور تماشاچی است و مهدی هاشمی از این حذر می کند . اگر عنوان این چند سطر را به تسمیه ی وقار مهدی هاشمی منسوب کرده ایم ، به وجه نوع معاشرتش در زندگی یا رعایت اصول حرفه ای کار در سینما نیست . که البته این ها هم هست ، اما همه و فقط این نیست . مناعت کنار کشیدن ، از تاثیر در نگاه مخاطب ، نوعی اعتماد به نفس می خواهد . اعتماد به این که سرانجام این ویژگی هم دیده خواهد شد . رئالیست رفتار یک بازیگر ، جدا از نگاهش به پرورش نقش نیست .
بخش سینماوتلویزیون تبیان